به من می گویی ارام باش...
مگر یادت میگزارد من ارام باشم?
مگر خاطره هایت می گزارند بی تو زندگی کنم؟
محال است بی تو بودن ، خیال است با تو پر کشیدن...
مگر یادت میگذارد که فراموشت کنم..
آه...
کاش اینجا همان آغاز بود ، کاش هیچ آغازی پایان نداشت..
جای بوسه هایت بر روی گونه ام مانده..
جای دستان تو در دست های من خالیست و میدانم که خالی خواهد ماند..
از بعد رفتنت هزار بار توبه کردم که هوس اغوش تو را نکنم..
اما باز غرق خیال تو گم میشوم در اعماق اغوشت..
مگر عشقت میگذارد که بی خیالت شوم؟
و اما تو ... چقدر بی وفا بودی...
که از چشمانم عشق پاکی که به تو داشتم را حس نکردی..
حالا کجایی که ببینی رفتن تو چه اتشی در درون من به پا کرده است
که بی وقفه تار و پود وجودم را می سوزاند..
کجایی که ببینی یک عالمه دل تنگی در قلبم نشسته است..
با چشمان تر و قلبی مالامال از درد صدایت میزنم
برگرد , عزیزم برگرد
ای که هستی تمام هستی من...برگرد..
هر چه شود محال است عشق تو از قلبم بیرون رود!
در خیالم با یاد تو زنده ام..باشد که مرا بفهمی..
آه...
:: موضوعات مرتبط:
عاشقانه ها،
،
:: برچسبها:
دلتنگی,
عشق,
متن زیبا,